تنهایی های من ....
·•●مُـ ـخـاطَــبـ خـ ـاصـ ●•·
בورانے شـבه ڪًـه باس بگیم : عذر میخوام ڪًـــــــــــــه تو غلط ڪًـــــــــــرבے


 من این روزهاکنارمی آیم باخودم..

آخرکس دیگری راندارم که بااوکناری بیایم...

بنشینم....

ازدردهایم بگویم...

میدانم اومرامیفهمد...

شایددرجواب من تنهانوازشم کند....

وبرود...

ومن بازهم باخودم کنارمی آیم...

بااین باران که یادتورازنده میکند...

ومیدانم دراخر....

درکناری خواهم مرد....



آهای سهراب....

دیگرقایق جواب گونیست...

کشتی بایدساخت...

اینجاتنهامثل من زیاداست...


دنیا...

سوت پایان رابزن...

ادامه امکان پذیرنیست...


حرامت باشد...

این دلی که بردی...اشکی که ریختم...

لذت شبانه ات درآغوش من...

حرامت باشدبوسه های اجباری ازلبانم...

حرامت باشداحساس پاک من...

وحرامت باشد...

این زندگی که به گندکشیدی...


روزی مقابلت مینشینم....

میگویم ازروزهای بعدرفتنت...

...وتوشروع میکنی...

میگویی ازامروزت...

مطمئنم اوضاع خوبی نخواهی داشت...

من سفارشت رابه خدایم کرده ام...

حسابی...

برای امروزت دعاکرده ام نامرد...


تنهابمان ....

تنهایی پاک است..

آدم های اینجا "تن "ها داده اند...

تاتنهانمانند...


چقدسخت است...

پس ازسالها...

انتظار...

نیمه گمشده ات راکامل بیابی...



ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ،


ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤــــﯿﺪ ،


ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ !


ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒـــﺮ ﮐﺮﺩ ...


ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ،


ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ !


ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ،


ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ،


ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...


ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــﺪ ...


نظریادتون نره...

 



دریافت کد بارش برف چت روم